مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 11 بهمن 1401 ساعت 15:252023-01-31حوادث

شهیدی با بوی کتاب و باروت/ سفیر کتاب بود حتی در غائله کردستان!


«رجبعلی عسگری»؛ در معیت مرکبش همراز بچه های روستا شده بود و آیت و آیینه شان، مرادی که عصر به عصر با دوچرخه زنگار گرفته از پشت تپه های ماهوری فرود می آمد و به آنی سیلی از مرید دورش جمع می شدند و چشم به خورجین وصله دارش می دوختند، - خبرگزاری فارس-همدان، سولماز عنایتی: دوچرخه بود و خورجین و چندتایی کتاب که عصر به عصر جاده های پرپیچ و خم و خاکی هم اضافه می شد و رکابی که گردونه زمان را دور می زد و در تعقیب و گریز عقربه ها می چرخید.

مقصد هم دیوار به دیوار بچه های قد و نیم قد و تحفه ای از اعماق خورجین بود و آگاهی و سودای خواندن و نوشتن.

همه اینها حادثه ای بود از امروز و فردا و پس فردا که در قشون چشم های مجهز به امید و دغدغه کودکان و نوجوانان دم به دم با پلک بر هم زدنی تکرار و تکرار می شد.

شال و کلاه کردم و به راه زدم تا شاید به ملاقات دوچرخه و سوار و همان چند کتاب برسم.

جاده مه آلود و عجین با سرمای استخوان سوز را با شیشه بخار گرفته و تصویری از دوچرخه زهوار دررفته پشت سر گذاشتم و بالاخره به شهرستان بهار و بعد هم به لالجین رسیدم.

رسیدن همانا و پرسون پرسون سراغ از دوچرخه و خورجین و سوارش را گرفتن همانا، کوچه به کوچه و خیابان به خیابان را گز کردم اما نه از سوار خبری بود و نه از دوچرخه و نه چشم های ملتهب به دانایی؛ انگاری دیر آمده بودم، خیلی دیر.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

شهیدی با بوی کتاب و باروت/ سفیر کتاب بود حتی در غائله کردستان!

شهیدی با بوی کتاب و باروت/ سفیر کتاب بود حتی در غائله کردستان!