مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
چهارشنبه، 23 آذر 1401 ساعت 11:102022-12-14سياسي

وقتی که با لباس و اسب تعزیه و نذورات مردم رفتم مواد خریدم!


علیرضا سیاهی داستان جالبی دارد.

هم نگاهش به اعتیاد، هم تجربیاتی که داشته و هم این روزها که درحال خدمت به بی خانمان ها و معتادان است، قصه او را جذاب کرده است.

- خبرگزاری مهر ؛ گروه مجله - جواد شیخ الاسلامی: وقتی پای درددل معتادین بهبودیافته می نشینی، دوست داری این کلاس درس تمام نشود.

چون به اندازه ده ها زندگی به تو تجربه و انگیزه و امید می دهند.

علیرضا سیاهی یکی از همان هاست که هم خودش را از کارتن خوابی نجات داده و دست افراد بسیاری را برای بهبودی گرفته است.

خواندن خاطرات و شنیدن تجربیات و سختی هایی که او در 9 سال کارتن خوابی و سال ها اعتیادش داشته، به بسیاری از کسانی که درگیر بیماری اعتیاد هستند کمک می کند.

علی هستم، معتاد! ما توی انجمن خودمان را اینطوری معرفی می کنیم که علی هستم، معتاد ، بعد شروع می کنیم به مشارکت کردن.

ولی توی جلسات و همایش های عمومی می گوییم من علی هستم، معتاد در حال بهبودی .

این پسوند معتاد را می گوییم تا یادمان نرود از کجا آمدیم و یادمان نرود که هنوز بیمار هستیم و هر لحظه امکان دارد که بیماری مان عود کند.

اگر خودمان را توی شرایط بیماری بگذاریم، اعتیاد دوباره رشد می کند و طلبش را از ما می گیرد.

می خواستم همه من را ببینند و صدایم را بشنوند یکبار توی یک جلسه گفتم همه من را می بینید؟ صدای من را می شنوید؟ گفتند آره.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

وقتی که با لباس و اسب تعزیه و نذورات مردم رفتم مواد خریدم!

وقتی که با لباس و اسب تعزیه و نذورات مردم رفتم مواد خریدم!