تبدیل برخی عشایر به بدهکارانی که دامشان را حراج می کنندبه یکی از چادرهای عشایری در منطقه سملقان شهرستان مانه و سملقان که در حال آماده کردن وسایل برای کوچ است می رسم، زن و شوهر میانسالی داخل یک سیاه چادر هستند که در آن بره های تازه به دنیا آمده گوسفندان نگهداری می شود و آن ها را تر و خشک می کنند. - کمی دورتر را نگاه می کنم گله گوسفند در حال نزدیک شدن به سیاه چادر هستند اما انگار طوفانی پشت سر آن ها رخ داده و گرد و خاک خیلی زیادی بلند شده که نتیجه نبود پوشش گیاهی است؛ حتی یک بوته از علف هم به چشم نمی خورد و تا چشم کار می کند خاک نرم است. نزدیک گله می شوم، گله خسته اما گرسنه تر از همیشه از پیاده روی روزانه باز می گردد، چوپان به امید پیدا کردن مقداری علوفه، گله را هنگام طلوع آفتاب به اطراف بُرده اما دریغ از یک ساقه خشکیده باقی مانده از گندم چیده شده. نزد پیرزن می روم با روی خوش سلام و احوال پرسی می کند، حالش را می پرسم اما با ناراحتی و نگرانی می گوید حالمان اصلا خوب نیست؛ وقتی حال گوسفندهای ما خوب نباشد حال ما هم خوب نیست. گوسفندانی که از گرسنگی چرت می زنند با انگشت هایش اشاره به چند گوسفندی می کند که تازه بره هایشان به دنیا آمده و پاهایشان را بسته تا حرکت نکنند و بره هایشان بتوانند شیر بخورند و بعد از آن به چند گوسفند دیگر اشاره می کند که در یک محوطه محصور شده در حال نگهداری هستند و می گوی برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |