سیاحت ساحت سایهسایه به سالها سرود و نگاشت و ترانه کرد، آرمان در خیال پرورد و بر منصب دولتی نشست ،لیکن جان خسته را مگر می توان التیامی جست در روزگار آفتاب های داغ و سایه های بلند و باریک. - . رادیو و موسیقی اش را اعراض گزید در اعتراض به خونریزی هفدم شهریور دولت شریف امامی. احسان اقبال سعید سایه ی بلند کلام و ترنم، رخت از رخت آویز عالم برکند و جهان بی بنیاد را فرونهاد. جهان پیر است و بی بنیاد از این فرهاد کش فریاد. کاش زبان و کام را تابی بود در سترکی سوگ ذیل آفتاب و بی سایه، تا مگر می سرودیم از این فریاد کش فریاد . امیرهوشنگ ابتهاج غزلسرا و انسان ایستاده در آستانه ی فرزانگی دلش تاب نیاورد دمی بیشتر دم بزند و درگذشت. ابتهاج آدم زمین و زمانه ای دگر بود انگار، لیک سخنش رایحه مشام نواز امروز و همیشه را در آستین نهان داشت و کدام خرد و درشتی می توانست بشنود ارغوان! این چه رازیست که هر بار بهار با عزای دل ما می آید و تردیده نشود و بر بهار بی بارش دمل گلایه را زخمین نکند. ابتهاج به سان نسل خویش شعر را آخته می دید و در خدمت غایتی بلند برای انسان، پیشانی بلند بود اما کو زان ساحت رست به چکامه برای سپهر انسان و دل نازک و نرمش و دیگر رنج های آدمی، هبوط کرد و سقوط را نگزید یا بر او آوار نگشت. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |