مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
چهارشنبه، 22 تیر 1401 ساعت 11:522022-07-13سياسي

تماسی که رؤیای «محمد» را تعبیر کرد/ «حامی» ها در حاشیه شهر بذر امید می کارند


گروه چهارمحال و بختیاری، مریم رضی پور پیراهنش خیس شده، قطرات عرق از روی پیشانیش روان شده بود، کاغذی را در دستش تکان می داد و مادرش را صدا می زد و به سمت خانه می دوید.

دم دمای ظهر بود صدای فروشنده دوره گرد بعضی از زنان همسایه را دور خود جمع کرده بود.

به در آبی رنگی رسید با آستین عرق پیشانیش را پاک کرد ریسمانی که از پشت در به دستگیره  وصل بود را کشید وارد دالان کوتاه و نیمه تاریکی شد.

بوی خاک همه جا پیچیده بود حیاط تازه شسته شده بود بوی خاک همه جا پیچیده بود نور آفتاب از لابه لای برگ سبز درختان می تابید و به موزاییک های کهنه جانی تازه بخشیده بود.

مادرش نان آور خانه بود محمد با چشم هایی که از خوشحالی برق می زد به دنبال مادرش می گشت، اتاقشان انتهای حیاط توی زیرزمین بود 10 تا پله می خورد بعد از آن اتفاق شوم پدرش خانه نشین شده بود.

نان آور خانه مادرش بود سبزی پاک می کرد در کارهای خانه به زنان همسایه کمک می کرد تا چرخ زندگی شان بچرخد.

پرده را کنار زد بوی نَم و رطوبت به صورتش زد هنوز به این بو عادت نکرده است، مادر و خواهرهایش مشغول پاک کردن سبزی بودند.

قبل از آن سیلی سخت روزگار در خانه خودشان زندگی می کردند زندگی با تمام سختی هایش برایشان شیرین بود بعد از اینکه پدرشان از روی داربست افتاد مجبور شدند خانه را بفروشند و خرج دوا درمان پدر کنند.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

تماسی که رؤیای «محمد» را تعبیر کرد/ «حامی» ها در حاشیه شهر بذر امید می کارند

تماسی که رؤیای «محمد» را تعبیر کرد/ «حامی» ها در حاشیه شهر بذر امید می کارند