آخرین پیام بی سیمی یک رزمنده فاطمیونبه گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، قرار بود علی اصغر قبل از اربعین از سوریه به ایران برگردد و با مادر پیاده به کربلا بروند. مادر برای پیاده روی اربعین خود را آماده کرده بود و منتظر آمدن پسرش بود که خبر شهادت علی اصغر را برایش آوردند. - برای کار از ایران به ترکیه رفت، اما با شنیدن خبر شهادت یکی از بستگانش در سوریه، دیگر نتوانست در ترکیه بماند. دوباره راهی ایران شد تا مادرش را راضی کند که او هم مدافع حرم شود. به گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، قرار بود علی اصغر قبل از اربعین از سوریه به ایران برگردد و با مادر پیاده به کربلا بروند. مادر برای پیاده روی اربعین خود را آماده کرده بود و منتظر آمدن پسرش بود که خبر شهادت علی اصغر را برایش آوردند. او باورش نمی شد، چون علی اصغر هیچ وقت زیر قولش نمی زد. فقط به او گفته بودند علی اصغر شهید شده و خبری از پیکر نبود. پدر علی اصغر برای اطمینان از این خبر راهی سوریه می شود و دو ماه در آنجا سنگر به سنگر سراغ پسرش را از همرزمانش می گیرد؛ هر کسی اسم علی اصغر انصاری را می شنود، می گوید خدا رحمتش کند. پدر به مشهد برمی گردد و امید مادر ناامید می شود. حالا دیگر مادر انتظار پیکر سالم علی اصغرش را می کشد تا بلکه یک بار دیگر صورتش را ببیند و او را در آغوش بگیرد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |