قولی که عباس بابایی به همسرش داد/ ماجراهای عباس و کلنل باکستربخاطر مذهبی بودنش، در این مدت کلی علیه اش تبلیغ شده بود. وقتی عباس برای تأیید مدرکش به اتاق کلنل باکستر رییس دانشکده رفت، او انگار تمایلی نداشت مدرک عباس را تأیید کند . - ، فرهنگ و اندیشه، زهرا زمانی: مادر، سر فارغ شدن برادر بزرگش این همه دردسر نکشیده بود. اسماعیل خیلی پریشان بود. هم از آسمان شهر قزوین، که رگبارش قطع نمی شد و هم از اضطراب جواد، که ناگهان آمد و گفت: مادر حالش خوب نیست و قابله را آورده اند بالای سرش. چهارم آذر 1329 بود. اسماعیل که به دیوار تکیه داده بود دستش را به دیوار گرفت. دلش شکست و رو به آسمان گفت: خدایا راضی ام به رضای تو. ناگهان اقدس دوید سمت اسماعیل و گفت: مامان یک داداش دیگر برایمان اورده. اسمش را عباس گذاشتند. فرزندی که هیچ گاه موجب شرمساری پدر و مادر نشد. در اوان کودکی و نوجوانی شیطنت زیادی داشت اما، در دوران تحصیلش را که تمام کرد در کنکور در دو رشته پزشکی و خلبانی قبول شد. رشته هایی که شاید قبول شدن در آنها کار هر کسی نبود. در فامیل همه می گفتند معلوم است که پزشکی را انتخاب می کند؛ اما رشته ای که عباس انتخاب کرد خلبانی بود، چون دنیایش پرواز بود. پس رفت دانشکده خلبانی نیروی هوایی در مهرآباد. دوره آموزش مقدماتی را که پاس کرد سال 49 برای یاد گرفتن کامل علوم و فنون خلبانی رفت آمریکا و در پایگاه ریس خلبانی را فر برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |