خوزستان، آزمونِ سخت تاریخخوزستان دیگر خوزستان نیست. نوستالژی دورانی فراموش نشدنی است. - به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، در سرمقاله شرق به قلم احمد غلامی، سردبیر این روزنامه آمده است: گفتم همین جا. ترمز زد و نگه داشت. جاده خاکی باریکی بود که به کرخه کور می رفت؛ رودخانه باریکی که اندکی آب در بستر آن جاری بود و نبود. شاید از همین رو به آن کرخه کور می گفتند. نمی دانم شاید هم اسمی بود که هنگام جنگ روی آن گذاشته بودند، همین و بس. کنار جاده نگه داشت، جاده سوسنگرد - اهواز. ناصر حامداختری می رفت سوسنگرد. توی اهواز همدیگر را دیده بودیم. باورم نمی شد با او روزی این گونه ساده و بی ریا آن هم توی یک رستوران درجه سه با کباب های چرمی همسفره شویم. ناصر بزرگ تر از ما بود، یکی، دو نسل جلوتر از ما. بزرگ تر محله بود و همه از او حساب می بردند. باورم نمی شد او را توی لباس نظامی ببینم؛ آن هم در گروه چمران. گفتم: عجب پیراهن قشنگی داری! خودش را برانداز کرد و لبخند زد، مثل همان لبخندی که آخرین بار در قاب پنجره ماشین زده بود. از شیب جاده پایین می رفتم که صدایم زد. برگشتم، پیراهن را از تنش درآورده بود و تکان می داد. گفت: بیا مال تو! پیراهن را توی هوا قاپیدم، خواستم چیزی بگویم که حرفم را قطع کرد و گفت: تن تو باشه بهتره. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |