فرماندهی که همیشه 10 متر جلوتر از نیروهایش بودرسیدیم زیر پای دشمن، «علی تکلو» که فرمانده گروهان بود بلند شد، بلند قد هم بود، الله اکبری گفت که خودمان هم ترسیدیم وای به حال دشمن. از آن فرماندهانی بود که همیشه می گفت «بچه ها بیایید» نمی گفت «بچه ها بروید»، - ایسنا/همدان رسیدیم زیر پای دشمن، علی تکلو که فرمانده گروهان بود بلند شد، بلند قد هم بود، الله اکبری گفت که خودمان هم ترسیدیم وای به حال دشمن. از آن فرماندهانی بود که همیشه می گفت بچه ها بیایید نمی گفت بچه ها بروید ، خودش 10 متر جلوتر از همه نیروهایش بود. شکرخدا بابایی در سال 1355 در روستای آورزمان از توابع ملایر متولد شد. او با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به سومار و جبهه های جنوب رفت و در عملیات مسلم بن عقیل در حالیکه 16 سال بیشتر نداشت از ناحیه دست و پا مجروح شد. حالا ایسنا پای درد و دل هایش نشسته است. او صحبت هایش را اینگونه آغاز می کند: خودم هم تعجب می کنم آن زمان ما عشق و علاقه دیگری داشتیم، خود را به آب و آتش می زدیم تا به جبهه برسیم. اولین باری که وارد جبهه شدم تابلویی دیدم که رویش نوشته شده بود به دانشگاه انسان سازی خوش آمدید ، این جمله امام(ره) بود. آن زمان نفهمیدم این یعنی چه اما بعداً متوجه شدیم جبهه واقعاً یک دانشگاه انسان سازی است. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |