مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 25 مرداد 1399 ساعت 04:552020-08-15ورزشي

آن شبی که کرونا گرفتم...


سرفه های خشک امانم را بریده تا سرم را روی بالشت می گذارم نفسم بالا نمی آید، تمام بدنم از درد بی قراری می کند؛ هنوز پاسی از شب است و تا صبح بسیار مانده اما سرفه های ممتد کلافه ام می کند، - ایسنا/مازندران سرفه های خشک امانم را بریده تا سرم را روی بالشت می گذارم نفسم بالا نمی آید، تمام بدنم از درد بی قراری می کند؛ هنوز پاسی از شب است و تا صبح بسیار مانده اما سرفه های ممتد کلافه ام می کند، "مهسا، چیزی شده؟ نکنه کرونا گرفتی؟!" کرونا، نه من که تمام اصول بهداشتی را رعایت کرده بودم اما صدایم از سرفه شبانه به گوش مادرم نرسید، بدنم مانند کوره ای مشتعل شده بود و درد در تمام اندام هایم جریان می گرفت، انگار روحم از جسم خارج می شد و باز می گشت، ناگهان دستی روی پیشانی ام قرار گرفت، محسن، پاشو مهسا داره از تب می سوزه" تنها جملاتی از آن شب کذایی به یاد دارم همین ها بود.

سعی می کنم صدای سرفه هایم را در سینه خفه کنم تا بقیه بیدار نشوند، یاد دیروز می افتم که به اداره رفته بودم، از زمانی که کرونا مهمان کشورمان شده تمامی کارها روال غیرعادی دارد حتی افراد هم به زندگی غیرعادی عادت کرده اند، وقتی در سطح شهر تردد می کنید در معابر و ماشین ها و وسایل حمل و نقل افراد ماسک پوش را می بینید، انگار کرونا ما را وارد دنیای دیگری کرده است.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

آن شبی که کرونا گرفتم...

آن شبی که کرونا گرفتم...