مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
یکشنبه، 29 تیر 1399 ساعت 10:152020-07-19فرهنگي

نان در خونِ کرونای هموطنانم نمی زنم / در برابر پرستاران احساس پوچی می کنم


من بچه هایی را می شناسم که سرشان بالاست، می روند در بیمارستان ها، کمک می کنند، یکی شان که یکی از شاگردان قدیمی من است، - نویسنده رمان ضدِکرونا گفت: یک رمان واقعی، یک رمان رئالیستی و تخیل در رمان هم مبتنی بر واقعیت ا ست، وگرنه می شد مُشتی توهم، خیال بافی و ذهنیت گرایی.

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: من بچه هایی را می شناسم که سرشان بالاست، می روند در بیمارستان ها، کمک می کنند، یکی شان که یکی از شاگردان قدیمی من است، رمانی صدصفحه ای نوشته راجع به کرونا که واقعی است.

انقدر داده های خوب دارد، لحظات را درک کرده و از اول هم گفته من آماده رفتن (مرگ) هستم.

این جملات را مسعود فراستی، در برنامه هفت، درباره رمان ضدکرونا، نوشته محسن باقری گفته است.

شنیدن چنین جملاتی از سخت گیرترین منتقد ایرانی، به خودی خود کنجکاوی برانگیز و وسوسه کننده است.

به همین بهانه با محسن باقری، درباره تجربه نوشتن رمانِ آماده چاپش، که از دل یک تجربه ی واقعی و دست اول در یک بیمارستانِ کرونایی بیرون آمده، به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه می خوانید.

چه شد که به فکر نوشتن رمانی درباره ی کرونا افتادید؟ و اینکه نوشتن یک داستان واقعی درباره یک حادثه واقعی، روایت کرونا از نزدیک و در بیمارستان، که هیچ پیش زمینه و نوشته ادبی درباره اش نیست، سخت نبود؟ مدتی بود که می خوا


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

نان در خونِ کرونای هموطنانم نمی زنم / در برابر پرستاران احساس پوچی می کنم

نان در خونِ کرونای هموطنانم نمی زنم / در برابر پرستاران احساس پوچی می کنم