از کرونا نترسیدیم و به کمک سیل زده ها آمدیمکار جهادی مرد میدان می خواهد. محمد مهدی عینی همیشه پای کار اهالی محروم ترین شهرستان ایران بوده و هست، اما این بار صدایش بغض دارد. از روستایی هایی می گوید که انگار نان شان به شاخ آهو بسته شده. - گروه اجتماعی خبرگزاری فارس - معصومه اصغری: روز ششم اسفند بود. از حوالی ظهر باران دم اسبی بارید و بارید. مردم نورآباد لرستان به انبوه ابرهای سیاه خیره بودند. چشم شان از باران ترسیده بود. حق داشتند. چند ماه اول سال را به بوی سنگین گل و لای خو کرده بودند. حالا همین بو به نفس های ترس خورده شان می خورد و دلهره سیل دوباره را به جانشان می انداخت. شب باران شلاقی و سیل آسا بارید. تصویر رودخانه گل آلود وسط شهر دلفان انگار روی دور تند افتاده بود. زور آب به دیواره و حائل ها چربید، بالا زد و در یک چشم به هم زدن موج موج آب بود که ناخوانده به خانه ها راه پیدا کرد و دوباره شد هر آنچه که نباید می شد. هنوز آثار سیل فروردین از چهره شهر پاک نشده بود. دوباره همان تصویرها غم و غصه مکرر شد و بغض به صدای اهالی انداخت. دیوار خانه ها شکم دادند و جلو آمدند. گچ روی شان با ترکچه های دنباله دار ور آمدند، روی آب سیاه گل آلودی که تا نیمی از دیوار اتاق ها بالا آمده بود افتادند و همان جا شناور ماندند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |