مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
یکشنبه، 3 آذر 1398 ساعت 03:452019-11-24سياسي

روایت سردار شهید همدانی از نماز یک بسیجی پیش از شهادت


«برادر جان بگو ببینم چرا دفعه اول که اسم و رسم تو را پرسیدم چیزی نگفتی؟!» گفت: «وقت اذان بود نماز می خواندم.

» نگاهی به سر و وضع او انداختم.

- گفتم: برادر جان بگو ببینم چرا دفعه اول که اسم و رسم تو را پرسیدم چیزی نگفتی؟! گفت: وقت اذان بود نماز می خواندم.

نگاهی به سر و وضع او انداختم.

از لای انگشتان لاغرش که روی محل زخم گذاشته بود خون بیرون می زد.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، در کتاب مهتاب خیّن صفحه 825 تا 830 خاطره ای از سردار سرلشکر شهید حاج حسین همدانی درباره آخرین اقامه نماز متفاوت یک بسیجی شهید روایت شده است که مرور آن نکته ای آموزنده خواهد داشت.

در عملیات بیت المقدس شهید مدافع حرم حاج حسین همدانی برای پی گیری آمبولانس و آوردن مهمات قصد حرکت به سوی قرارگاه را داشت.

به او اصرار می کنند یک بسیجی مجروح داریم او را با خود ببر.

سردار همدانی آن بسیجی مجروح را با خود می برد.

در موقع حرکت رادیوی ماشین پس از قطع مارش نظامی صدای اذان را پخش می کند.

سردار همدانی به محض حرکت از بسیجی سوال می کند: نگفتی اسمت چیه؟ بچه کجایی؟ او جواب نمی دهد.

سردار همدانی می گوید با گوشه چشم نگاه کردم دیدم زیر لب چیزهایی می گوید.

فکر کردم لابد اولین باری است که به جبهه آمده مجروح شده و حتماً کُپ(حالتی از ترس) کرده است.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

روایت سردار شهید همدانی از نماز یک بسیجی پیش از شهادت

روایت سردار شهید همدانی از نماز یک بسیجی پیش از شهادت