مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 5 آذر 1397 ساعت 07:362018-11-26دانش

عاشقانه ای از دل جزوه های دانشگاه/ ای خواجه درد هست، ولیکن طبیب نیست


عابد نظری؛ ما اهل خوابگاه نبودیم.

خانه گرفته بودیم.

در شهری که ارزان بود خانه.

یک حیاط دار دویست متری را اجاره کرده بودیم با پولی که فکرش را هم نمی کنید.

- روایت دانشجویی پرونده بیست و سوم ازدواج دانشجویی عاشقانه ای از دل جزوه های دانشگاه/ ای خواجه درد هست، ولیکن طبیب نیست بالاخره یکی از فهرستی که رفته رفته داشت طولانی می شد، به مرحله بالاتر راه پیدا کرد.

از شرایط اولیه مالی گذشتیم.

خانواده اش کار و پول را کنار آمدند.

خودش هم به دل من نشست.

شاید من هم به دل او نشسته بودم.

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-عابد نظری؛ ما اهل خوابگاه نبودیم.

خانه گرفته بودیم.

در شهری که ارزان بود خانه.

یک حیاط دار دویست متری را اجاره کرده بودیم با پولی که فکرش را هم نمی کنید.

یخچال و گاز و موکت من آورده بودم.

سیدمحمد بورانی فرش و رخت خواب.

امیر سلیمانی کاسه و بشقاب.

شادی، حسن شادی، برای اتاق خودش فرش و رخت خواب آورد.

چهار اتاق بزرگ و یک زیرزمین بیست متری.

بساط فراخی بود.

یکی از روزهایی که نه درس می خواندیم، نه جلسه شورای راهبردی بسیج در خانه برقرار بود، صحبت های خاله زنکی کشیده شد به زن گرفتن.

طبق خلق نوجوانی، یکی یکی معیارهای ازدواج را گفتیم.

سه ترم گذرانده بودیم.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

عاشقانه ای از دل جزوه های دانشگاه/ ای خواجه درد هست، ولیکن طبیب نیست

عاشقانه ای از دل جزوه های دانشگاه/ ای خواجه درد هست، ولیکن طبیب نیست