مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
جمعه، 22 دی 1402 ساعت 05:302024-01-12حوادث

آدینه با داستان / ساعت 9 شب


ساعت که از 9 گذشت در تراس را باز و همین طور توی آسمان چشم می چرخاند و فرود هواپیماها را که هر چند دقیقه یک بار از مسیری می گذشتند تماشا می کرد و فکر می کرد .

- حالا این ساعت شب کدام همسایه ی تنهاست که سکوت خانه اش بگذارد صدای ناله های مردی گرفتار را بشنود و گاهی صدای جیغ کوتاه زنی رنج کشیده را.

 داستان کوتاه مریم رحمَنی   یک؛     صدای ناله های مردی جوان توی خانه پیچید، از دیوارها گذشت، در اتاق را باز کرد و تمام قد مقابلم ایستاد.

   سه روز شده بود یا شاید چهار روز که توی خانه ی جدید بی وسیله ام جاگیر شده بودم.

ساعت 10 شب پتو را کشیدم روی سرم تا مبادا سهم رویاپردازی آخر شب را  از دست بدهم که صدا پیچید.

ناله ای بود از درد یا از خشم یا چه می دانم یک چیز مرموز دردآور که می آید می نشیند بر جان ات و آنقدر می پیچد و می پیچاندت که نه پیچ وتاب خوردن آرام ات کند و نه گریه کردن.

زوزه می شود و مگر جایی جز حنجره هست که سوز را بیرون بریزد!    ترسیدم و اولش فکر کردم کسی توی خانه است.

جرأت گشتن توی اتاق ها را نداشتم.

پا سفت کردم که باید با هرچه و هرکه هست روبرو شوم.

در خودم توانی دیدم که انگار مال خودم نبود.

توان مقابله با ناشناخته ها، آن هم در آن بی وقتی شب که همیشه ی خدا از تمام شناخته ها و ناشناخته های جهان هراسانم.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

آدینه با داستان / ساعت 9 شب

آدینه با داستان / ساعت 9 شب