«زن، عاشقی، آبادی»؛ یک خانم برای تحول یک شهر کافیستدوستی هایمان آن قدر پررنگ می شود که بچه ها با شوق و ذوق راهی مسجد می شوند، آن هم بدون هیچ اجباری. پایگاه بنت الهدی حالا یک خانه شده، خانه ای برای همه مردم شهر. - خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری؛ نرجس سادات موسوی ساعت چهار صبح بود که بچه ها صدایم زدند تا بیدار شوم اما من تمام شب بیدار بودم و چشم روی هم نگذاشته بودم. شوق دیدار به قدری زیاد بود که انگار هیجان تمام وجودم را در برگرفته بود و اجاره خواب نمی داد. تا بقیه آماده شوند و صبحانه بخورند تصمیم گرفتم بار دیگر وضو بگیرم و با وضو به دیدن حضرت آقا بروم چون این دیدار برایم بسیار مقدس بود. بعد از اینکه وضو گرفتم به سمت اتوبوس ها حرکت کردم اما انگار آب سرد روی سرم خالی شد همه اتوبوس ها پر شده بودند و من به دهمی رسیده بودم. با این اوصاف باید باز هم حسرت یک نگاه از فاصله نزدیک را بر دلم می گذاشتم. کل مسیر خودم را نصیحت کردم و به زمین و زمان گلایه کردم. قرار بود اتوبوس ها در میدان حر بایستند تا ون ها برای ادامه مسیر برسند اما راننده اتوبوس ما خوب متوجه نشده بود و ما را همان جا پیدا کرد و گفت که بقیه مسیر را پیدا بروید. از اتوبوس که پیاده شدم نفهیدم چطور فقط با تمام توان می دویدم تا سریع تر برسم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |