پابلو نرودا؛ به آرامی آغاز به مردن می کنی اگر..../ خاطره پزشک احمدی و آمپول هوا در پاریس!کافی است تا مشهورترین شعر او را نقل کنیم تا اگر هم نرودا را نمی شناختید ناگهان فریاد برآورید: وه! اینها را او گفته؟ همان شعری است که زندگی مرا تغییر داد: - همین قطعه و شعر ضرب المثل شده هوا را از من بگیر، خنده ات را نه برای معرفی نرودا بسنده است و نیاز نیست مثل کسانی که اطلاعات فوتبالی شان را با نام طول و دراز و اصلی پله به رخ می کشیدند یادآوری کنیم نام اصلی او قطاری از چند کلمه بوده چون به سهولت قابل جست و جوست و به درد کسی هم نمی خورد. نرودا تنها شاعر نبود. سیاست مدار و سناتور و سفیر هم بود و تلفیق دو عالم متفاوت واقعیت و خیال کاری نیست که از هر که برآید. او دوست نزدیک دکتر سالوادور آلنده بود و چند روز بعد از سقوط او در پی کودتا که به قصد درمان از کشور روانه خارج از کشور بود بدرقه جمعیت انبوه به مثابه مخالفت مردم با پینوشه تلقی شد و گویا همان جا تصمیم گرفتند اگر به مرگ طبیعی از دنیا نرفت کلک او را بکنند تا اسباب دردسر نشود زیرا دو سال قبل نوبل ادبیات گرفته بود و چهره بین المللی به حساب می آمد. تا سال ها همه می پنداشتند مرگ او طبیعی بوده اما 12 سال قبل راننده او ادعا نرودا را باتزریق در بیمارستان کشته اند وگرنه سرطان او چنان پیش رفته نبود تا به سرعت او را از پا بیندازد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |