«بی پدر» از نفس نمی افتد!

دومین رمان مژده سالارکیا داستانی است به نام «بی پدر» از خانواده ای عجیب که حتی مردگان شان نیز دست از سر ماندگان برنمی دارند.

- ایسنا/خوزستان دومین رمان مژده سالارکیا داستانی است به نام بی پدر از خانواده ای عجیب که حتی مردگان شان نیز دست از سر ماندگان برنمی دارند.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، سالارکیا، نویسنده و منتقد جوان، که در دانشگاه ادبیات فارسی خوانده پیش از این مثلث های موازی را منتشر کرد که نشان از علاقه او به رابطه های ساده انسانی داشت که ناگهان در هم گره می خورند.

بی پدر قصه دختری است که کارِ گویندگی می کند و روزگار می گذراند.

او در سالگرد فوت زنی به نام جَریره قصه خود را آغاز می کند.

زنی که آغاز راهی است برای کشف سرنوشت های معمایی روابط خانواده او.

قصه پدر، مادر، بمباران های دهه 60 تهران و آدم هایی که تلاش می کنند از قاب عکس های خود بیرون بیایند و خود را از نو ثابت کنند.

این دختر با بازگشت به ملک پدری راهی سفری می شود در زمان که به تدریج او را از انواع اتفاق هایی که بر سرش آمده آگاه می کند و این میان پدر نقشی متفاوت و شگفت آور دارد.

ناشر در معرفی این رمان نوشته است: سالارکیا رمانی نوشته که از نفس نمی افتد و مدام با قصه های خود خواننده را دچار موقعیت های تازه ای می کند؛ موقعیت هایی که در آن ها گناه، تمرد و گریز و البته نفرین ها کار خودش