قصه پر غصه زندگی تلخ بانوی شیرازی؛ از نقاش ماهر در شهرداری تا فعالیت درلباس پاکبانیگاهی میان زن و مرد بودن فاصله ای نیست، اگر جبر روزگار باعث شود مثل یک مرد در اجتماع ظاهر شوی و مردانه با مشکلات زندگی بچنگی، قطعا در میان شبها ی تاریک و روزهای خاکستری روزنه ای از امید خواهی یافت اگر با توکل به خدا مسیری درست را انتخاب کنی هر چقدر هم زندگی سخت و تلخ باشد. - از شیراز، زهرا عابدی دختر جوان و با اراده ای است که تمام مشکلات زندگی را یک تنه بر دوش می کشد اما در عمق چشمانش کوهی از درد و چشمه ای از غم جاری است. یک روز سرد زمستانی گذرم به پارک محله ای در شهر شیراز افتاد. همان جایی که گهگاه مردم برای تفریح یا ورزش می روند تا لحظاتی حال خوب را تجربه کنند. در میان شلوغی آنجا که کودکان با صدای بلند و خوشحال می خندند، عده ای از سالمندان دور هم نشسته اند و تعریف می کنند و جوان ها که والیبال بازی می کنند و پسر بچه ها مشعول فوتبال هستند، چشمم به بانوی جوانی می افند که برگ های خشک و مرده زیر درختان را جمع می کرد و با جارویی بلند زمین پارک را رنگ و رو می بخشید. برای من دیدن این صحنه که با حوصله و دقت فراوان هم انجام می شد خیلی عجیب بود. نمی دانم جرا ؟ شاید اولین بار بود که بانوی پاکبان می دیدم شاید هم چون جوان بود. تعجب می کردم . برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |