مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
یکشنبه، 3 بهمن 1400 ساعت 06:022022-01-23سياسي

یک مادرانه ی عاشقانه...‏


مگر می شود برای مادر نوشت و اشک در چشمان کسی حلقه نزند؟!.

سال هاست برای ‏مسئولین نوشتم، از دردها، مشکلات و رنج های مردم قلم زدم اما غافل از دردها و بغض های ‏فروخفته انسانی که در کنارم دهه ها زیسته و نفس کشیده اما در گذر بی امان و تکراری، - ایسنا/همدان مگر می شود برای " مادر " نوشت و اشک در چشمان کسی حلقه نزند؟!.

سال هاست برای ‏مسئولین نوشتم، از دردها، مشکلات و رنج های مردم قلم زدم اما غافل از دردها و بغض های ‏فروخفته انسانی که در کنارم دهه ها زیسته و نفس کشیده اما در گذر بی امان و تکراری، روزگار ‏بسیار فراموشش کردم و نادیده گرفتمش.

‏ به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا؛ همه ما به نوعی در حق این انسان قصور داشته ایم، انکار بی فایده است.

مادر را می گویم؛ کوهی ظریف و سرشار از احساس و عاطفه که سراسر زندگی اش رنج و مصیب بوده و هست.

یاد این غزل استاد محمد علی بهمنی می افتم که: اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است! اکسیر من! نه این که مرا شعرِ تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است.

اپیزود اول: بانوی روزهای گرم زندگی.

رد نگاهش را دنبال می کنم، همچنان بی صدا درد می کشد، خوب دقیق می شوم، برف پیری بر گیسوانش نشسته، چقدر چروک های صورتش بیشتر شده، اصلا چه زمانی این همه چروک در صورتش نقش بست که من متوجه نشدم؟


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

یک مادرانه ی عاشقانه...‏

یک مادرانه ی عاشقانه...‏