مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 6 آذر 1400 ساعت 05:252021-11-27فرهنگي

یک خاطره از کتاب «سال های تنهایی»


مترجم همراهش با همان ادا و حالت حرف ها را ترجمه کرد.

گفت: «ما وارد خاک شما شدیم تا نجاتتان بدهیم و گرنه چشمداشتی به خاک ایران نداریم.

به زودی تهران را هم می گیریم.

- مترجم همراهش با همان ادا و حالت حرف ها را ترجمه کرد.

گفت: ما وارد خاک شما شدیم تا نجاتتان بدهیم و گرنه چشمداشتی به خاک ایران نداریم.

به زودی تهران را هم می گیریم.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، هوشنگ شروین از خلبانان آزاده دوران هشت سال دفاع مقدس است.

او در بخشی از کتاب سال های تنهایی پیرامون شکنجه و تنبیه یکی از همرزمانش توسط بعثی ها روایت می کند: برای ما فیلمی را به نمایش گذاشتند که عراقی های بعثی چگونه در خرمشهر خانه ها و مغازه ها را تخریب می کنند.

بچه ها توجهی به فیلم نشان نمی دادند.

پس از آن فیلمی از شوهای قدیمی گوگوش را به نمایش گذاشتند.

چند دقیقه بعد شخصی سیه چرده و هیکل دار با موهای فرفری، همراه چند نفر دیگر که همگی لباس شخصی بر تن داشتند وارد شد، به وسط اتاق آمد، نگاهی به همه انداخت و گفت: فیلم را دیدید؟ کسی جواب نداد.

مترجم همراهش با همان ادا و حالت حرف ها را ترجمه کرد.

گفت: ما وارد خاک شما شدیم تا نجاتتان بدهیم وگرنه چشمداشتی به خاک ایران نداریم.

به زودی تهران را هم می گیریم و شما دوباره می توانید سینما و کاباره داشته باشید، گوگوش داشته باشید.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

یک خاطره از کتاب «سال های تنهایی»

یک خاطره از کتاب «سال های تنهایی»