مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 13 آبان 1399 ساعت 02:252020-11-02سياسي

روایت شیرین و خواندنی امام از شب دستگیری شان و حالت های ماموران ساواک


امام درباره مامورانی که شبانه برای بردن ایشان به دنبالش آمده بودند اینگونه روایت می کند: بر گونه یکی از آنها قطرات اشک را هم دیدم.

دلم به حال آنها سوخت.

- در آن شب هایی که بانو فاطمه طباطبایی برای دیدار امام به نجف رفته بود، روایت کرده، خاطرات مربوط به تبعیدشان به ترکیه و چگونگی دستگیری و .

است.

در قسمتی از کتاب اقلیم خاطرات اینگونه آمده است: آقا درباره دستگیری و تبعیدشان به ترکیه گفتند: نیمه شب مأموران امنیتی به در خانه آمدند.

ناگهان متوجه شدم روی بام خانه، پر از مامور است و صدای پرخاش چند نفر را با کارگر خانه شنیدم.

به در خانه رفتم و گفتم: روح الله خمینی من هستم.

با او چه کار دارید؟ در حالی که مأموران وارد خانه می شدند، گفتند: حکم دستگیری شما را داریم.

من به اتاق آمدم و لباسم را پوشیدم و دور از چشم آنها مُهرم (امضای حک شده) را به خانم سپردم.

از خانه بیرون رفتم.

در اتومبیل خاموش نشستم.

چند نفر آن را هل دادند و از محله بیرون بردند.

هنگامی که به خیابان اصلی رسیدیم، اتومبیل را روشن کردند.

از شهر بیرون رفتیم و در جاده قم ـ تهران مسافتی را که پیمودیم از آنها خواستم چند دقیقه بایستند تا من تجدید وضو کنم.

گفتند که چنین اجازه ای نداریم.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

روایت شیرین و خواندنی امام از شب دستگیری شان و حالت های ماموران ساواک

روایت شیرین و خواندنی امام از شب دستگیری شان و حالت های ماموران ساواک