مطالب مرتبط:
باورهای توحیدی امیرمؤمنان(ع) در دعای کمیل
پخش زنده دعای ندبه و کمیل خارج از ایران ادامه خواهد داشت
ماجرای تیر اندازی اتوبان شهید همت تهران چه بود؟
شایعات خطرناک درباره جلال الدین ماشاریپوف؛ بوی پیراهن قرمز!
ببینید| شوخی معنادار معین الدین سعیدی با خودروهای شاسی بلند /پس چرا به ما نگفتند؟!
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
پنجشنبه، 6 اردیبهشت 1403 ساعت 10:002024-04-25سياسي

ماجرای طعم شیرین آخرین دعای کمیل شهید زین الدین


بعد از نماز، دعای کمیل داشتیم.

هر یک از بچه ها قسمتی از دعا را می خواندند؛ از جمله آقا مهدی؛ اما حال و هوای او با بقیه فرق می کرد.

- به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، به نقل از جهان نیوز، بعد از ظهر پنج شنبه بود سر و کله ی آقا مهدی پیدا شد.

پایگاه ما در نوار مرزی سردشت بود و مهدی آمد تا از نزدیک، پیشرفت کارها و مسائل مربوط به شناسایی را بررسی کند.

بعد از جلسه، وقت نماز شد.

آن شب خود مهدی اذان گفت و نماز جماعت را اقامه کردیم.

بعد از نماز، دعای کمیل داشتیم.

هر یک از بچه ها قسمتی از دعا را می خواندند؛ از جمله آقا مهدی؛ اما حال و هوای او با بقیه فرق می کرد.

مهدی با سوز عجیبی دعا می خواند.

تمام کسانی که آن شب در جلسه بودند، طعم شیرین آن دعای کمیل را از یاد نخواهند برد.

مهدی دعا را در شرایطی خواند که ما زیر پای دشمن قرار داشتیم و از همه طرف مورد تهدید بودیم.

او به حدی گریه کرد که از خود بی خود شده بود.

قسمتی از دعا را هم جواد دل آذر خواند.

این دو نفر چنان شوری به پا کرده بودند که همه ضجه می زدند.

دعا که تمام شد، مهدی از سنگر بیرون آمد، نگاهی به آسمان انداخت و زیر لب چیزهایی زمزمه کرد.

دو روز بعد خبر شهادتش آمد.

برگرفته از کتاب برف تا برف مجموعه خاطراتی از شهید مهدی شیخ زین الدین


برچسب ها: دعای کمیل - مهدی - کمیل - نماز - شهید زین الدین - بچه ها - شیرین
آخرین اخبار سرویس:

ماجرای طعم شیرین آخرین دعای کمیل شهید زین الدین

ماجرای طعم شیرین آخرین دعای کمیل شهید زین الدین