مطالب مرتبط:
کنایه ذوالنوری به قالیباف: اگر رییس شوم، اتوبوسی جمعیت به مجلس نمی آورم
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 4 اردیبهشت 1403 ساعت 09:102024-04-23سياسي

می گفت یا سرم می رود یا سر صدام را می آورم


با سینی چای به استقبالش رفتم و کنارش نشستم.

پرسیدم: «چیزی شده؟» ورقه ای را نشانم داد و گفت: «می خواهم بروم جبهه، اما اجازه نمی دهند!» گفتم: «شما که تازه آمدی، - با سینی چای به استقبالش رفتم و کنارش نشستم.

پرسیدم: چیزی شده؟ ورقه ای را نشانم داد و گفت: می خواهم بروم جبهه، اما اجازه نمی دهند! گفتم: شما که تازه آمدی، بگذار دیگران بروند.

گفت: در نماز جمعه اعلام کرده اند برای آزادی خرمشهر به نیرو احتیاج دارند، باید بروم! به همه دوستان و آشنایان زنگ زد و از آن ها خداحافظی کرد.

یک جمله را به همه می گفت: این دفعه می روم یا سرم را می دهم یا سر صدام را برایتان می آورم.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، متن پیش رو گفت وگوی روزنامه جوان با همسر و دختر شهید عملیات الی بیت المقدس، شهیدغلامعلی میرحاج است که در ادامه می توانید بخوانید: این دفعه می روم یا سرم رامی دهم یا سر صدام را برایتان می آورم.

این جمله شهیدغلامعلی میرحاج بود.

وقتی که از نماز جمعه به خانه برگشت مهیای رفتن به جبهه شد.

به همسرش گفته بود؛ اعلام کرده اند که برای آزادی خرمشهر به نیرو نیاز دارند.

غلامعلی به همه دوستان و آشنایان زنگ زده و از آن ها خداحافظی کرده بود.

او باز هم به جبهه اعزام شد.


برچسب ها: بروم - شهید - صدام - آزادی خرمشهر - روزنامه جوان - نماز جمعه - سینی
آخرین اخبار سرویس:

می گفت یا سرم می رود یا سر صدام را می آورم

می گفت یا سرم می رود یا سر صدام را می آورم