مطالب مرتبط:
ورزقان در آذربایجان شرقی سومین شهر سرد کشور ثبت شد
اگر پاهایتان سرد است به این بیماری ها دچار شده اید
تهران دوباره سرد و برفی می شود
ببینید | اولین تصاویر از حمله وحشیانه به سرمربی نفت آبادان با سلاح سرد
اختصاصی حمله به سرمربی نفت آبادان با سلاح سرد
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 23 بهمن 1402 ساعت 22:002024-02-12ورزشي

ما مانده ایم و سنگ های سرد


«پیمان سلطانی نژاد» پدر ریحانه، همان دخترک 18ماهه با کاپشن صورتی و گوشواره های قلبی فکر می کند که مدتی دیگر رفت وآمدهای دور و برش کم می شود: «آن وقت من می مانم و سه سنگ سرد در گلزار شهدا.

- پیمان سلطانی نژاد پدر ریحانه، همان دخترک 18ماهه با کاپشن صورتی و گوشواره های قلبی فکر می کند که مدتی دیگر رفت وآمدهای دور و برش کم می شود: آن وقت من می مانم و سه سنگ سرد در گلزار شهدا.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، مهر نوشت: پیمان، دوچرخه محمدامین را کم باد می کند تا تابستان شود.

محمدامین مدام می گوید: باباجان! کی تابستان می شود؟ کی عید می شود؟ کی یک مسافرت می رویم؟ پیمان، همان طور که به شیرین بازی های ریحانه یک ساله می خندد به پسرش قول می دهد برای تعطیلات 22 بهمن بروند بندر.

مادر هم، محمدامین را تشویق می کند درس هایش را خوب بخواند تا بتوانند یک سفر جمع و جور چهار نفره بروند.

محمدامین همیشه پیمان را بابا جان صدا می زند.

ظهر که می شود زنگ می زند و سفارش می دهد: باباجان! برای من بستنی بخر… باباجان! برای من چیپس بخر.

حالا چهل روز ظهرها تلفن پیمان زنگ نمی خورد و صدای محمدامین از آن طرف خط، خواسته ای را به عبارت بابا جان گره نمی زند.

شب ولادت زهرا (س) با هم بیرون می روند.


برچسب ها: پیمان - ریحانه - گوشواره - تابستان - سلطانی - همان - کاپشن
آخرین اخبار سرویس:

ما مانده ایم و سنگ های سرد

ما مانده ایم و سنگ های سرد