مطالب مرتبط:
«ماه رویان» خاطرات زندگی روحانی شهید حجت الاسلام جواد قاسم پور آرانی
عبادی پور درخشید، اورال اوفا برنده شد
عطرافشانی گلزار شهدای بهشت زهرا (س) در یادواره 24 هزار شهید تهران
اجلاسیه 622 شهید انتظامی خوزستان برگزار شد + تصویر
آغاز ثبت نام اردوی راهیان نور ستاد شهید صیاد شیرازی
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
یکشنبه، 8 بهمن 1402 ساعت 14:102024-01-28ورزشي

صورت این شهید مثل ماه شب چهارده می درخشید


ابراهیم مثل همیشه کنار ستون پذیرایی ایستاده، یک دستش را بالا برده بود و در حال نام بردن از چهل مؤمن نماز شب بود.

چشمانش در میان اشک هایش گم شده بود.

- به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، جهان نیوز نوشت: ساعت سه و نیم صبح بود.

یک ساعت مانده بود به نماز صبح.

تشنگی خواب خوشم را خراب کرده بود.

چشم چرخاندم که پارچ آب را پیدا کنم، ولی پارچی در کار نبود.

به هر سختی بود خودم را به یخچال رساندم و سیراب شدم.

به سمت رختخواب بازگشتم تا اذان صبح، چرتی بزنم.

ابراهیم مثل همیشه کنار ستون پذیرایی ایستاده، یک دستش را بالا برده بود و در حال نام بردن از چهل مؤمن نماز شب بود.

چشمانش در میان اشک هایش گم شده بود.

صورتش مثل ماه شب چهاردهم می درخشید و آن قدر در حال خودش غرق شده بود که متوجه من نشد.

حالش را خراب نکردم و به رختخوابم رفتم.

یک ساعت بعد، که برای نماز صبح بیدار شدم، ابراهیم همچنان بیدار بود.

بعد از نماز صبح دوباره به رختخواب رفتم تا یک ساعت بخوابم و بعد به سر کار بروم، اما ابراهیم همچنان بیدار بود و زیرلب ذکر می گفت.

تا سرم را روی بالش گذاشتم، خوابم برد.

وقتی بیدار شدم، هوا روشن شده بود.

چشمم را که باز کردم ابراهیم را دیدم که در حال جمع کردن سجاده اش است.

به او گفتم: ابراهیم تو هنوز بیداری؟ آره داداش، ولی دیگه داره خوابم میگیره.


برچسب ها: ابراهیم - نماز - خواب - پذیرایی - مثل ماه - یک ساعت - نماز شب
آخرین اخبار سرویس:

صورت این شهید مثل ماه شب چهارده می درخشید

صورت این شهید مثل ماه شب چهارده می درخشید