عرفان یعنی چه؟ زیبایی و دیگر هیچ!وقتی از عرفان در ادبیات ایران صحبت می شود مراد همان زیبایی است و البته زیبایی مطلق نه مقید به یک امر حس شدنی. شاید منظور منصور حلاج هم از اناالحق، - رسیدن به زیبایی بود. عصر ایران؛ مهرداد خدیر- چنان که در بخش اول یادآور شدم غرض از این نقل ها تنها حظ مشترک از زیبایی های باغ ادبیات ایران طی هزار سال فارغ از آموزه ها و محتواهاست و قرار نیست نویسنده دیدگاه های خود را بیاورد و هدف، بیشتر لذت مشترک از نثر و گاهی شعر است. به همین خاطر چون قصد داشتم بخشی از تذکره الاولیا ی عطار را بیاورم، سراغ مقاله ای از خانم دکتر مریم حسینی در سیاست نامه شماره 14 رفتم که دوباره چشمم به مصاحبه دکتر نصر الله پورجوادی افتاد. همان که از رابطه عرفان با زیبایی می گوید و احساس کردم می تواند کلید فهم بسیاری از مفاهیم در ادبیات ایران باشد تا بدانیم وقتی از عرفان در ادبیات ایران صحبت می شود مراد همان زیبایی است و البته زیبایی مطلق نه مقید به یک امر حس شدنی: فرض کنید از طریق بینایی و چشم، ما زیبایی های مقید و محسوس را می بینیم. گل را می بینیم که زیبا و خوش بوست. این زیبایی اما مقید است. یعنی در یک جسم خاص در این جهان. اگر شما بتوانید از زیبایی گل فراتر بروید و خود زیبایی را ببینید این یعنی عرفان. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |