می ترسید پسرش سر نداشته باشد! +عکسبه گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، زندگی خانواده های افغان که فرزندانشان در نبرد سوریه، ساکت ننشستند و نتوانستند بی حرمتی به حرم آل الله را ببینند و کاری نکنند، - هر چه به این آقا التماس کردم، گفتند نه، به ما اجازه نداده اند شهید را ببینید. این دوباره من را آتش می زد و نگرانم می کرد که شاید سر احمد من را هم مثل شهید حججی بریده اند؛ چه اتفاقی برای پسرم افتاده؟ به گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، زندگی خانواده های افغان که فرزندانشان در نبرد سوریه، ساکت ننشستند و نتوانستند بی حرمتی به حرم آل الله را ببینند و کاری نکنند، پر از ماجراهای عجیب و غریب است. گفتگو با خانم نجیبه آیین مادر شهید احمدشکیب احمدی که زحمت هماهنگی اش با برادر محرم حسین نوری و بروبچه های گروه فرهنگی جهادی فجر اصفهان بود، از همان اول شما را میخکوب می کند. آنچه در ادامه می خوانید، قسمت پنجم از این گفتگوی هشت قسمتی است. **: یعنی احمدآقا به شما گفت که این بار، اعزام آخر است و دو سال نذر تمام می شود؟ مادر شهید: بله. **: از شهادت هم چیزی گفت؟ مادر شهید: نه، گفت چون به شما قول دادم و عهد کردم که بعد از دو سال که نذرم تمام شد، دیگر نمی روم سوریه، این بار آخر است. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |