مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
چهارشنبه، 29 دی 1400 ساعت 15:052022-01-19سياسي

روایت هایی دردناک از حادثه پلاسکو


«خانوم، پنج سال از اوج روزای کاریم گذشته و من الان نمیدونم باید از کجا شروع کنم.

اصلا باید چی تولید کنم؟ مردم چی میخرن؟ - کاسب بعدی توی حرف همکارش می پرد: خانوم، پنج سال از اوج روزای کاریم گذشته و من الان نمیدونم باید از کجا شروع کنم.

اصلا باید چی تولید کنم؟ مردم چی میخرن؟ همه مون روانی و افسرده شدیم.

من، این آقا، اون یکی، همه مون مجبور شدیم بریم دکتر اعصاب و مشت مشت قرص بخوریم تا سرپا بمونیم.

زندگیامون بهم ریخت، چون دار و ندارمون جلوی چشممون دفن شد.

کسبه ساختمان پلاسکو اسم قرص های آرامبخشی که می خورند، به ایسنا می گویند یا ورقه هایی از آن را که داخل جیبشان گذاشته اند، نشان می دهند: خانوم خیلی چیزا گفتنی نیس.

من نمی تونم بگم سوختن پلاسکو چه بلایی سر من و خونواده م آورد.

کارگران همچنان مشغول کارند.

یکی دکور می زند و دیگری در حال جابجا کردن مصالح ساختمانی است.

رد پاهای خاکی، روی سنگ های تیره رنگ ورودی ساختمان پلاسکو جا مانده است.

کمی دورتر از سقف برج 15 طبقه تازه ساخته شده، چراغ مغازه ها روشن است و داخلشان پر از لباس های رنگی.

فواره های حوضچه های فیروزه ای نای پریدن ندارند.

کاسب ها روزمره شان را می گذرانند و بعضی هم پای گفت وگو با هم نشسته اند.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

روایت هایی دردناک از حادثه پلاسکو

روایت هایی دردناک از حادثه پلاسکو