روایتی از عاشقانه ها تا شهادت بلال جبهه ی عرفانتنها سه روز بود که زندگی مشترکمان آغاز شده بود که از حاج حسن پرسیدم آینده زندگانی ما را چگونه می بینید، او بدون درنگ و لحظه ای فکر گفت من شهید می شوم و تو تنها می مانی . - ایسنا/آذربایجان شرقی تنها سه روز بود که زندگی مشترکمان آغاز شده بود که از حاج حسن پرسیدم آینده زندگانی ما را چگونه می بینید، او بدون درنگ و لحظه ای فکر گفت" من شهید می شوم و تو تنها می مانی". . ما زندگی خود را با شعار الهی رضاً برضائک و تسلیماً لامرک آغاز کردیم تا در طول زندگی مشترک، لبیک گوی حسین زمانمان باشیم. ما بر روی این شعار ایستادیم و تا آخر خط رفتیم. آن شهید بزرگوار به من گفت که باید الان تصمیم بگیریم که بالاخره یکی از ما می رود و دیگری می ماند. هر کداممان که حسینی شدیم و خداوند قبول کرد تا برود، اویی که ماند زینبی برخورد کند و زینب زمان باشد. اینها بخشی از صحبت های خانم اردبیلچی، همسر شهید محمدحسن کسایی، جوانی معروف به بلال جبهه عرفان از خطه آذربایجان است که غربی ترین و جنوبی ترین مرزهای کشور را درنوردید تا لرزه بر اندام دشمن بیاندازد و نگذارد وجبی از خاک ایران اسلامی دست اجنبی بیوفتد. شهید محمدحسن کسایی در سال 1330 در شهرستان مرند متولد شد، او در سال 1350، در رشته ادبیات وارد دانشگاه شد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |