مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
چهارشنبه، 15 اردیبهشت 1400 ساعت 21:502021-05-05ورزشي

فراز و نشیب معلمی در کلاس اول/ در را که باز کردم 26 پسربچه با چشمان براق به من زل زدند!


با چنان اضطراب و نگرانی وارد کلاس شدم که قابل گفتن نیست.

در را که باز کردم، 26 پسر بچه با چشمان براق به من زل زده بودند و من نمی توانستم حرف بزنم.

- خبرگزاری فارس ـ گروه تعلیم و تربیت: اولین روزی که قرار بود سرکلاس بروم خیلی استرس داشتم؛ آخر قرار بود پایه اول دبستان را درس دهم و من احساس می کردم چیزی بلد نیستم.

مدیر مدرسه خانم اشراقی بود.

یک خانم مهربان و دوست داشتنی؛ گفتم: من تا حالا درس ندادم لبخندی زد و گفت: تو جوانی و قابلیتش را داری با دستپاچگی گفتم: آخه من نمی توانم.

کاش از یک پایه دیگر شروع کنم و با التماس درخواست کردم: برم سر کلاس دوم؟ .

با نگاه آرام و مطمئنش، سعی کرد که آرامش را به من هدیه دهد و پاسخ داد: نه، همه کلاس های من، معلم دارند و فقط کلاس اولم معلم ندارد.

برو سر کلاس.

من برایت آیت الکرسی می خوانم .

با چنان اضطراب، تشویش و نگرانی وارد کلاس شدم که قابل گفتن نیست.

در را که باز کردم، 26 پسر بچه شیطان با چشمان براق به من زل زده بودند و من حتی نمی توانستم حرف بزنم.

یک چند ثانیه ای در سکوت نگاهشان کردم و بعد بلند گفتم: سلام بچه ها .

احساس کردم که یک مقدار از یخ ناآشنایی، ذوب شد و همه شان بلند گفتند: سلام ؛ آنجا بود که احساس کردم به دنیایی جدید پرتاب شدم؛ به دنیایی که همیشه آرزویش را داشتم.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

فراز و نشیب معلمی در کلاس اول/ در را که باز کردم 26 پسربچه با چشمان براق به من زل زدند!

فراز و نشیب معلمی در کلاس اول/ در را که باز کردم 26 پسربچه با چشمان براق به من زل زدند!