مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
پنجشنبه، 3 مهر 1399 ساعت 05:352020-09-24سياسي

از حسرت یک ساندویچ تا غصه یک تکه گوشت


با یک موتور هوندای قدیمی وارد کوچه شد.

موتور را کنار پیاده رو پارک کرد و بعد با لبخند گفت: «این موتور حکم بنز را برایم دارد، از این بیشتر چه کار می خواهم بکنم؟» - با یک موتور هوندای قدیمی وارد کوچه شد.

موتور را کنار پیاده رو پارک کرد و بعد با لبخند گفت: این موتور حکم بنز را برایم دارد، از این بیشتر چه کار می خواهم بکنم؟ مجله مهر _ مرضیه کیان: با یک موتور هوندای قدیمی وارد کوچه شد.

موتور را کنار پیاده رو پارک کرد و بعد با لبخند گفت: این موتور حکم بنز را برایم دارد، از این بیشتر چه کار می خواهم بکنم؟ خیرالله غیاثوند سال 61 که جنگ های کردستان شروع شد، 16 سال داشت و از همان موقع، دوره دید و وارد جنگ شد.

در خیلی از عملیات ها حضور داشت، از والفجر 4 و کربلای یک و کربلای 5 گرفته تا فاو و والفجر 8 و… دنیایی از خاطرات است! بعد از اینکه صحبت گرم می شود، پشت قاب گوشی اش را نشان می دهد.

پیکسل عکس شهید حاج احمد نوزاد را چسبانده، می گوید: فرمانده گردانمان بود.

نهایتاً 27 یا 28 سال داشت که شهید شد.

آنقدر دوستش داشتم و دارم که کل سال های بعد از جنگ را با خاطراتش زندگی می کنم.

من در جبهه مسئول تدارکات بودم؛ یعنی آچار فرانسه بودم و دست راست حاجی.

حاجی اسمم را گذاشته بود ننه خیرالله … همان اسم هم روی من ماند.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

از حسرت یک ساندویچ تا غصه یک تکه گوشت

از حسرت یک ساندویچ تا غصه یک تکه گوشت