توجیه غیر واقع آیت الله هاشمی رفسنجانی در تغییر قانون اساسی دهه اولدر مورد ریاست جمهوری هم، درد بزرگ ما تا آن تاریخ اختلاف نخست وزیر و رییس جمهور بود. واقعاٌ توجیهی نداشت که رییس جمهور این همه رای بیاورد و بعد هم اختیاری نداشته باشد. همه کارها در دست دولت بود، این فلج کننده بود. بحث اینکه من باشم یا نباشم، اصلاٌ مطرح نبود، البته در مقابل این، بحث دیگری بود و آن اینکه ما اصلاٌ ریاست جمهوری انتخابی نداشته باشیم و نظام پارلمانی باشد. نمایندگان مجلس انتخاب شوند و نخست وزیر را هم مجلس انتخاب کند و اگر رییس جمهور هم بخواهد باشد که در قانون اساسی هست، مثل جاهای دیگر باشد. این بحث بسیار جدی بود. پنج نفر هم که از مجلس آمده بودند، نوعاٌ طرفدار این نظریه بودند و بحث هایشان هم قوی بود، در آن بحث آقای عبدالله نوری به ما کمک کرد با اینکه از مجلس آمده بود ولی نظر ما را قبول کرد و رای ایشان هم موثر بود که این پذیرفته شود، یعنی همه قبول داشتیم که سبک موجود - که ریاست جمهوری انتخابی شود و نخست وزیر را معرفی کند و اختیارات در دست دولت باشد - درست نیست. اختیارات در دست رییس جمهور باشد، در غیر این صورت دولت شکل غیر معقولی دارد. (کیهان، بهمن 1382، گفتگو با هاشمی رفسنجانی)منبع اینجا واقعیت این است که قدرت رییس جمهور در قانون اساسی قبلی بیش از قدرت رییس جمهور در قانون اساسی کنونی بود زیرا: الف- نخست وزیر می بایست با برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |