مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 5 بهمن 1400 ساعت 15:072022-01-25اجتماعي

خاطراتی از سعید


قرار شد تیربارچی ها با تیربارشان، تک تیراندازها با کلاش و آرپی جی زن ها با آرپی جی شان شلیک کنند.

موقع آر پی جی زدن؛ یکی از بچه های محله علی آباد با یکی از قدیمی های گردان شروع کردند به کری خواندن.

- بچه ها هم تعدادی لاستیک با فاصله حدود 100 تا 150 متر قرار دادند تا شاهد مسابقه باشند.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، سعید ناصری در نخستین روز تابستان 1348، در روستای استانجین از روستاهای شهر میانه به دنیا آمد.

پدرش حبیب الله و مادرش غنچه نام داشت.

سه ساله بود که به همراه خانواده به تهران آمده و در محله علی آباد جنوبی ساکن شدند.

پنج سال ابتدایی را در مدرسه ارشادی فر (ملکه توران سابق) و دوره راهنمایی را در مدرسه توحید گذراند.

سپس وارد هنرستان فنی شهید فولادوند شد.

همزمان با تحصیل، در بسیج محل نیز بسیار فعال بود.

هم مسئول پایگاه فجر (در انتهای 24 متری علی آباد) بود و هم جزو اعضای اصلی کادر ناحیه 26 مسجد جامع.

مسئولیتهای مختلفی در بسیج پایگاه فجر داشت مثل: آموزش نظامی، تبلیغات و پرسنلی.

اوایل جنگ به دلیل سن و سال کم نمی توانست در جبهه حضور داشته باشد، تا اینکه سال 1366 بالاخره توانست پدر را راضی کند و عازم شود.

او به بهانه انجام کارهای فنی به جبهه رفت، در حالی که هدفش شرکت در رزم بود.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

خاطراتی از سعید

خاطراتی از سعید