روایتی از شیرین زبانی های «حنانه» در دیدار با رهبر انقلابآن روز حنانه دختر سه ساله شهید مدافع حرم «روح الله طالبی اقدم» یا بغل آقا بود یا با محاسن ایشان بازی می کرد و هر از گاهی در گوش آقا چیزی می گفت و هر دو با هم می خندیدند، - خبرگزاری فارس_کتایون حمیدی: مادر پیراهن سفید و خالداری را بر تن دختر خردسالش می کند و کمی از عطری که همسرش هدیه داده را روی چادر او می زند تا بوی بابا هم در یک دیدار بزرگ و معنوی همراهشان باشد. لحظه دیدار فرا می رسد، قرار است تعدادی از خانواده شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب دیدار کنند. پس از صحبت های رهبر انقلاب، گفت وگوی دو طرفه خانواده های شهدا با آقا شروع می شود. حنانه در آن دیدار یک دختر 3 ساله بود ولی حالا 5. 5 ساله است، او هر روز عکس خودش با رهبر انقلاب را در بغل گرفته و ایشان را بوس می کند، روی پاهایش می خواباند و لالایی می خواند، حنانه دلش می خواهد تا دوباره به دیدار رهبر معظم انقلاب برود نوبت به مادر و دختر خردسالش که می رسد، جلو می روند تا با آقا صحبت کنند. آقا از دخترک می پرسند: اسم شما چیست؟ پاسخ می دهد: حنانه و بعد هم می رود و می نشیند. اما کمی بعد انگار یادش می آید که می خواسته برای آقا شعر بخواند. آقا به زبان ترکی می گویند: عیبی ندارد، بخوان. حنانه دوباره می رود و می ایستد جلوی آقا و شروع به شعر خواندن می کند: یه توپ دارم قِل قِلیه؛ سُرخ و سِفید و آبیه. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |