برای یعقوبو یهودی که سال هاست مرده...ننه ماشالله گفت هر چی مرهم سیُو (یک نوع ضماد معروف به مرهم یا دوای سیاه) و دارو و دوا دادمش افاقه نکرد که نکرد. نفس که می کشه باید زور بزنه. - ایسنا/بوشهر ننه ماشالله گفت هر چی مرهم سیُو (یک نوع ضماد معروف به مرهم یا دوای سیاه) و دارو و دوا دادمش افاقه نکرد که نکرد. نفس که می کشه باید زور بزنه. تا پسش بده. صدای خِر خِر نفسش، نفس همه گرفته. درد غریبی تو سینه و گلوش افتاده. نُقل اهل محل حرف مریضیش بید. یکی می گفت چیش خورده. یکی می گفت دعا سیش کردن. یکی دیگه می گفت اهل اونا آزارش میدن. یکی هم می گفت تا ببریمش شیرازی، اصفهانی، شاید دکتری، دوایی پیدا بشه بلکه بهتر بشه! قد بلندی داشت و پاهای کشیده، چشاش درشت و عسلی بید، خیلی بچه بید که ماشالله از اَهرم -مرکز شهرستان تنگستان- اورده بیدش بوشهر، اما حیف و صد حیف که ماشالله عمرش به دنیا نبید و زود از دنیا رفت. قصه ماشاللّه درازن، راننده کمپرسی (ماشین سنگین) بید و از خورموج شن و ماسه می اورد سی بوشهر، تازه خاتونو (خاتون در گویش محلی) دده (خواهر) کوچیکو ابوالفضل عقد کرده بید و قرار بید نیمه شعبون عروسی کنه، ماشو آدم کم حرف و زحمت کشی بید، صبح پِی اذون (موقع اذان صبح) یک کله می رفت شن می اورد خالی می کرد سریع یک کله دیگه می رفت و تا مغرب وا می گشت. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |