فکر نمی کرد کرونا آن قدر نامرد باشد«روزهای آخر احساساتی شده بود؛ دوستانش که زنگ می زدند، گریه می کرد و می گفت من فکر نمی کردم کرونا آن قدر نامرد باشد. همه می گفتند تو که یک روز مشکلات همه را حل می کردی داری گریه می کنی؟ یعنی باورشان نمی شد. - روزهای آخر احساساتی شده بود؛ دوستانش که زنگ می زدند، گریه می کرد و می گفت من فکر نمی کردم کرونا آن قدر نامرد باشد. همه می گفتند تو که یک روز مشکلات همه را حل می کردی داری گریه می کنی؟ یعنی باورشان نمی شد. در غریبی و تنهایی دفنش کردیم فقط خودمان بودیم. به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، روزنامه ایران نوشت: از آسمان هر چه بر سرت ببارد نباید غمگین باشی؛ حتی اگر آن چیزی که می بارد بلا باشد. حتماً در هر بلایی حکمتی هست. در خواب و بیداری این جملات را تکرار می کند. دستش را به سمت گوشی تلفن می برد، طبق معمول همه صبح ها. شماره را می گیرد. باز هم بوق های ممتد و بدون جواب. کمی توی خانه راه می رود، توی بیداری هم هنوز خواب است؛ خواب خواب. بوی شمع سوخته، عود و ظرف حلوا و درد انباشته در هوای خانه انگار تازه از خواب بیدارش می کند. زل می زند به قاب عکس با آن روبان مشکی کنارش. واقعیت مثل شلاق توی صورتش می خورد. برای همیشه رفته و آرزوهای او را هم با خودش برده. اگر از آسمان بلا ببارد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |